" آرزوی وصال"
و عشق هدیه ایست جاودانی، و من چه عاجزانه افق های طلایی نگاهت را با هزار تمنا جستجو می کنم و قصه تنهایی را در آسمان آبی نگاهت در میان می گذارم .
نسیم اشکی که در نگاهت موج می زد، بارانی از عشق بود برای باغ رویاهایم، و دلم چه بیقرار برای نگاه عاشقت می تپد.
در دل شب های تاریک وجودم به جستجوی روشنایی شمع وجودت می گردم.
به آفتاب گردانی می مانم که هر صبح به امید آفتاب وجود تو سر از خواب بر می دارد.
و خوب می دانم بی تو گلبرگهای نازک وجودم را باد سرد خزان در هم فرو می ریزد، و جوانه های ناشکفته امیدم به دور از تو می خشکند.
اما با این اوصاف می دانم، قلبم کوچک تر از آنی است که ظرفیت خوبی های تو را داشته باشد، اما در سکوت پر از فریاد خود می گریم و می گویم: با همین قلب کوچک، به وسعت تمام خوبی ها و سادگی هایت دوستت دارم.
نجفی
سلام گلم
وب خوشگلی داری
به وب منم بیا خوشحال میشم
دوست داشتی لینک کن و بگو با چه اسمی لینک کنم
سبز باشی
سلام وب باحالی داری خوشحالم ازاینکه آهنگ ها به کارت خورد اگه آهنگ دیگه ای خوستی میتونی نام آهنگ روبه گوشیم سند کنی بای
سلام...
ایول بابا !!
سلام
مطالب قشنگی نوشتی.
به وبلاگ ما هم سر بزن.
نظر هم بده...
اگه هستی لینکم کن لینکت می کنم .
سلام.
گفتی سر گرمیت رمانه.میشه چندتا رمان خوب به من معرفی کنی؟ ممنون میشم.
سلام
به به فاطمه خانم خبری ازتون نبود
به خانواده از طرف من سلام برسون
نگو که نشناختی
کراچی
به وبم سر بزن خوش حال می شم :ترنم باران
سلام دوست خوب
وب جالبی داری خوشحال میشم به من هم سر بزنی
در ضمن مایل به تبادل بودی خبرم کا
ممنون